جادوی عشق35
پنج شنبه 1 بهمن 1394
19:52روما:خوب من دیگه باید برم
ریوگا:گمشـــــــــــــــــو
ریوما:اخه به توچه
-دعوا نکنید سرم درد میکنه
ریوگا:اخه زر زر میکنه
ریوما:میخوام با رویا برم باشگاه امروز باید همه جمع شیم
هما:اوه اوه خوب شد یادم اوردی منم دیگه میرم
سایو:اوه میری پس به رایا بوگو که من ساعت 2(عصر)میام
-ابجی هما برسونمت(ابجی؟؟)
هما:خخخ نه خودم میرم
رویا وریوما هم رفتن
رویا:خداحافظ همگی
نانجیرو:منم میرم این دوتا دیوونم کردن
-خوب پس منم بهتره برم بااجازه
ریوگا:نـــــــــــــــه نرو تو خونه پیش سایو بمون اخه منم میرم
سایو:نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه منو با این تنها نزار
ریوگا:شوسکه سایو رو به تو میسپارم بای
-خ....خد....خداحافظ
هیچی دیگه همه رفتن ومنو سایو تنها شدیم رو کاناپه دراز کشیدم کنترل رو گرفتم خواستم بی خیالی طی کنم اما نمیشد
پاورچین پاورچین رفتم تو اشپز خونه به دیوار کنار ستون تکیه دادم
-خـــــــــــــــــــــــــــــانم...ی که شتلق خوردم زمین(حقته)
-اااااااااااااااااااااااااااااااخ ستون فقیرفقراتم(فقیر؟؟؟؟فقرا؟؟؟؟؟؟ مطمعنی مغذت تکون نخرده)
سایو اومد بالا سرم با غضب گفت:خوبه این کفگیرو تو حلقت جا کنم؟؟(چرا خوشونت؟؟؟؟؟؟)
-عزیزم
سایو:حناق
بعدم با خنده میخواست بره که تصمیم گرفتم اذیتش کنم (مرضی)دستشو گرفتم وکشیدم به سمت خودم
دراز به دراز افتاد روم
سایو:چی کار میکنی؟؟؟؟؟
-توچی فکر میکنی؟؟؟؟
قِل خوردیم کاملا برعکس شدیم
سایو:از روم بلنــــــــــــــــــــــــــــــدشـــــــــــــــــــــــــــــو!!!!!!!
-نچ
سایو:ب ل ن د شــــــــــــــــــــــــــــــــو
-تا نگی چرا ناراحتی بلند نمیشم
سایو:کــــــــــــــــــــــوفت
که در یه هو وا شد یا خدا کیه؟؟خونه ی سایو شون جوری بود که تا کسی میومد تو اشپز خونه رو میدید ما هم که جلو ولو شده بودیم
وای ریوگا بود ریوگا تا مارو دید دهنش یک متر وا شد(خخخخخخخخخخخخخخخ)
ریوگا:یا خدا این دیگه چه مدلشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟(بی چاره)
ریوگا پاورچین رفت به سمت میز
ریوگا:ببخشید که مزاحم شدم
بعد کلیدی رو برداشت
ریوگا:کلید ماشینم رو یادم رفته بود خواهش میکنم راحت باشید بعد رفت بیرون
سایو:جیــــــــــــــــــــــــــــغ
-چرا جیغ میزنی؟؟
سایو:بلند شــــــــو ابروم رفت
-چرا آبروت؟؟؟؟؟
سایو:ابروم جلو داداشم رفت همینو میخواستی ده بلند شو نفسم بالا نمیاد
-اول بوگو چرا ناراحتی؟؟؟؟؟
سایو داد زد:من ....خوردم که ناراحتم
-اوه اوه
سایوبا حالت بغض:خُب یادم نمیــــــــــــــــــــــــــــاد(خسته نباشی)
-تو واسه چیزی که یادت نمیاد با شوهر ایندت قهر میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
سایو:من قهر نبودم
-پس داشتی خودتو ناز میکردی!!
سایو:نــــــــــــــــــــــــــــــه
-اشکال نداره ناز کنی نازتو میکشم جون بخوای فدات میشم(شاعر)
سایو:نه جونتو میخوام نه ناز کشیدنتو فقط از روم بلند شو(حقیقته)
-نه باید جریمه شی
سایو:جریمه؟؟؟؟؟؟؟
-بله باید منو بوس کنی
-بــــــــــــــــــــــوس؟؟؟؟؟
-بعله
سایو:نمیشه نوع جریمت رو تقیر بدی؟؟
-چرا پس باید لب منو بوس کنی
سایو:چایدی
{سایو}
شوسکه صورتشو اورد نزدیک ونزدیکتر
-بس کن
نمیشد باید شجاعت به خرج بدم
صدای قلبشو میشنیدم ارامش میداد(پس راحت باش)
منم لبامو غنچه کردم و.....
{اینهیه}
-هــــــــــــــــــــــــــــوف
سر اشپز ایجی ناهار درست کرده بود
ایجی:بیا
-چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
ایجی تو دستشویی بود
رفتم بالا نه داشت جلو اینه صورتشو اصلاح میکرد
ایجی:حوصلت سر رفته؟
-اره
ایجی:ریش بزارم؟؟؟؟؟؟
-خخخخخخخخخخخخخخ تو هنوز دهنت بو شیر میده؟؟؟؟؟
ایجی:اینهــــــــــــــــــــــــــــی
-خب چیه؟؟؟
ایجی:یه چیزی بگو که خوشحال شم میتونی؟؟؟؟
-اره
ایجی:بگو
-خ..خب افرین افرین ریش بزی بزار بزغاله(چایدم)
ایجی:افرین مثلا الکی این حرفت میخواست منو خوش حال کنه؟؟؟؟
-گرفتی منو؟میگم حوصله ندارم
ایجی:پرفسری بزنم
-اره پر از کلسیوم بزن(پر از فسفر پر از کسیوم)
ایجی:اصلا بی خیال
............
دیگه حوصله ندارم قسمت بعد33نظر موخـــــــــــــــام
نظرات تون مثل مسکن برای درد هامه
نظرات شما عزیزان:
از این به بعد با زبان عربی بهت نظر میدم خخخخخخخخ
به تو چه دوست دالم
پاسخ:نهههههههههههه من دوست ندارم ازعربی بدم میاد
آجیییییی این متفاوت ترین قسمت بوده تا اینجا
پاسخ:مرسی
باز گشت همه به سوی وب است
رمانم عالیــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ
پاسخ:مرسییییییییییییییییییییییی
پاسخ:مرسی درسا جونم
ممنون
پاسخ:هوف باید چند صفحه برم عقب ولی بچم ابجی
پاسخ:دوتا اخری رو حذفیدم ولی اون یکی رو پیدا نکردم
پاسخ:بـــــــــــــــای
پاسخ:هی چه بد
پاسخ:هوف جفت تون این همین منم یاد فاطمه دوستم انداختید فاطـــــــــــــــــــــــــــــــــــمه کجایی جیگرم؟؟؟؟؟T_T
پاسخ:مشکل معدتو میگی؟؟؟؟؟
پاسخ:چرا همه به خودشون میگیرن اصلا من مزاحم شدم بااجازه میرم اون دنیا پیش عزراعیل اقا دربست بهش زهرا
پاسخ:الشاعر السوکند
پاسخ:مصور مون پیدا شد؟؟خخخخ
پاسخ:اوه پس فرق میکنه
پاسخ:منم فقط دلم به دوستای مجازیم خوشه دوستا واقعیم که همه جاروی هریپاتر ان
غلط کردی باید بیای
پاسخ:خخخخخخخخ شاسکول دیگه چه سیغشه؟؟
راسی فاطی به تو چه دارم به اجی اینهی خودم نظر میدم باش من دیگه نظر نمی دم نه تو وبت نه تو وب اینهی فک کنم فقط مزاحمم
پاسخ:نه ابجی نرو من بدن تو پوچم
پاسخ:دارن سربه سرت میزارن
پاسخ:اره من بدبخت باید ساعت نه به زور بخابم مامان برگم زنگ میزنه به مامانم میگه فاطمه خوابیده؟انگار5سالمه
پاسخ:چم دونم
اینهی جونم تو ماهی
عب نداره سیاهی
البته اینو واس من گفت با اسم خودم
از تو شعر اتل متل یه مورچه یاد گرفته
پاسخ:خخخخخخخخ ایول راضیه جان نه خیرم سیاه نیستم
پاسخ:منم میگم
پاسخ:من کیمیا ندیدم یعنی مهدی پاک دل تو کیمیا بازی میکنه؟؟؟
پاسخ:خخخخخخ من زاتن با هما موافقم
خخخخ راسی اقا این سربازای امریکایی که اومده بودند نه تا پسر یه دونه دختر
پاسخ:خخخخخ
پاسخ:عالی
ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ . ﺍﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺭﻭﯼ
ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ! ﺩﻭﻣﯽ
ﻧﻮﺷﺖ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ! ﻭ ﺳﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﺵ
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺑﻮﺩ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﻭﺭﻭﺩﯼ ﺍﺻﻠﯽ
پاسخ:خخخخ اون سومی هه مرلی بوده؟؟؟
پاسخ:اها
پاسخ:وای چه قدر توضیح میدی باشه برم مدیریت درستش میکنم
پاسخ:من یا مرلی؟؟
پاسخ:تیکه سانسوری بود
پاسخ:خخخخخ از دست شما ها
پاسخ:پوکید
پاسخ:کجا یکم بود؟؟؟به این زیادی
پاسخ:مرسی
شیووووووووووووووووووووووسکه عالی عزیزم بمیره برادرت(انشالا)
پاسخ:سلام عزیزم حرس نخور
پاسخ:ممنون
پاسخ:هی....
آخرینویرایش: