رفقام
پنج شنبه 31 تير 1395
22:4★رفیق اگر میبینی محبتم با شوخیو فوشه...:/★
★بدون برام ازهمه عزیزترینی ک فحشت میدم....:)★
★بدون انقد عزیزی ک نمیخام سنگین بات بحرفم..★
★عاشق اون رفیقیم ک ازم ناراحت نمیشه چون★
★ میدونه اگر من بخام ناراحت شم دنیا جلودار اشکام نی.....-.-★
★این پستو میزارم سلامتی رفقام ک پیشم بودن....:)★
★رفقای مجازی ک بعنوان رفیق واقعیم میخامشون.....:)★
★اگر کسی باهاشون در بیفته میگامشون.....:×★
★عاشق رفقامم مخلصتونم :*★
(برگرفته شده از وب میلینا جونم)
آخرینویرایش:

بی وفا 15
پنج شنبه 31 تير 1395
21:51سهلام قسمت جدید رمان رو اوردم
با بنر جدیدش که عکس امولی ذاتن حسود هم هست
برید ادامه
آخرینویرایش:

رقص مرگ4
پنج شنبه 31 تير 1395
15:31
اینم قسمت جدید
آخرینویرایش:

سرنوشت بدنوشت پارت 1
چهار شنبه 30 تير 1395
18:13
دوستان این یه رمان کوتاه اس
اینم قسمت اولشه
نظر یادتون نره
آخرینویرایش:

بی وفا14
سه شنبه 29 تير 1395
15:13سهلام
قسمت جدید رو اوردم
این رمان زیاد پایان قشنگی نداره
مرگ بر اون کسایی که بخونن ونظر ندن
مرگ بر اون کسایی که نخونن ولی نظر بدن
منتظر نظرات تون هستم
آخرینویرایش:

تفلد مرلی
سه شنبه 29 تير 1395
13:53جییییییغ
امروز تفلد مرلیاس
مرلی ایشالا عمر حضرت نوح رو بکنی
به عبارتی 2500 سال
یا 25 قرن
اینم کیک اوجکلاتی
شرمنده مرلی فعلا نمیتونم داستان تفدلتت رو بنویسم
چون حالم خوب نی
کسالت دارم
آخرینویرایش:

رقص مرگ 3
دو شنبه 28 تير 1395
13:44
سهلام دوزتان
من اومدم باخودم رمان اوردم
دوستان
نظرتون چیه یه چت روم داشته باشیم؟
که بتونیم اونجا باهم حرف بزنیم؟
اخه بیشتر وبای بچه ها حذف شده
وادساشون رو نداریم که ازشون خبر بگیریم
اما اگه یه چت روم داشته باشیم
میتونیم همه باهم چت کنیم وحرف بزنیم
اگه موافقید بهم بگید
که من چت روم رو درست میکنم
درضمن بعضی هاتون رمان رو نخونده کامنت میزارن
حالا معرفیشون نمیکنم ولی دیگه این کارو نکنید
ادامه مطلب بکلیک
آخرینویرایش:

باز سوتییییییییییی
شنبه 12 تير 1395
11:52باز سوتی دادم دوزتان
بعد افطار با خانواده ی محترم رفتیم یه رستوران خیلی باکلاس وشیک تو بالاشهر گارسون بهمون منو داد بعد از من پرسید:چی میل دارید؟منم با کلی غرور و اعتماد به نفس گفتم:بام دریت جعفری گارسونه رنگ عوض کرد بعد بهم گفت:ببخشید اون با مدیرت جعفری هستش
.
.
.
.
هیچی دیگه
گارسون از خنده ترکید ومرد
اقای جعفری مدیر رستوران هم استفا داد
خانواده هم از خنده پارکت کف رستوران رو گاز میگرفتن
منم که در خدمت شمام
مخلص همگیی
راستــــــــــــــــی!!!!
دیشب رفته بودم سامانه(هرشب انلاینم)یکی اومد با اسمsalaگفت هکره واز این چرندیات
گفت اگه میخوای وبت هک نشه به من اعتماد کن(منم خودمو زدم به کوچه علی چپ)گفتم اعتماد کردم
گفت خب ایمیلی که باهاش وبتو درست کردی بگو گفتم:من ایمیل خودمو نزدم یه ایمیل چرند وارد کردم لوکس بلاگ قبول کرد
گفت یا خدا بعد گفت:پسوردتو یادته؟گفتم:نه گفت:مگه میشه؟گفتم:اره من سالی یه بار پنل نمیرم خخخ استیکر تعجب میداد
که یه هو رفتم توجلد خودم گفتم:ببخشید کجای پیشونی من نوشته احمق؟گفت:خیله خب پس بزار وبت هک کننگفتم:از طرف من بهشون
حتما یه خدا قوت بگید خودتون هم موفق باشید گفت:وبتو دارن هک میکنن هااااااااا
گفتم:منم عرض کردم که بهشون خدا قوت بگید
گفت:بای
گفتم:بسلامت هررررررری
آخرینویرایش:

......
جمعه 11 تير 1395
13:34اینجوری نگاه نکن:|
اینهیه خانوم شما صبح روز شنبه ساعت 7 پیاده اینگونه مدرسه رفتن:|
ملت بهم مسخره کردن
دوستام کلی خندیدن
گفتن عاشقی حواس نداری خاک برسرت
آخرینویرایش:

بی وفا 13
جمعه 11 تير 1395
13:29سهلام اینم قسمت جدید
قسمت بعد=40تا کامنت قشنگ
آخرینویرایش:

رقص مرگ 2
جمعه 11 تير 1395
13:25
سهلام دوزتان
اینم قسمت جدید رمان
بچه ها درقسمت بعد همه تون حضور دارین تورمان فقط یکم صبر کنید
قسمت بعد=30تا کامنت
آخرینویرایش:

رقص مرگ قسمت 1
پنج شنبه 10 تير 1395
16:52سلام اجی ها
من بعد یه قرن اومدم
به علت اینکه معدلم19/64 شد
پدرم نت را وصل نمیکرد
اما هم اکنون که مودم را روشن کردم
متوجه شدم که نت وصله
خب این قسمت اول رمانه
این رمان رو من خیلی دوست دارم ممنون از همراهیتون
اینم بنر رمان
قسمت بعد=20 تا نظر
آخرینویرایش:
