جدوی عشق30
شنبه 14 آذر 1394
18:18{ایجی}
باورم نمیشه که دارم میبینمش دست وپام رو گم کردم
سریع تخته گاز
-اینهی حالت خوبه عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینهی:چی میگی؟؟؟؟؟؟؟
چشاش خیلی قرمز بود بدتر از چشای من
چشاش این جوری بود
دلم میخواست باهاش فرار کنم اما اون قبول میکنه
{اینهی}
-نمیتونستی بهم سر بزنی
ایجی:تواز کجا میدونی من نیومدم
-هان
ایجی:تواین سه روزی که نبودی من هر روز میومدم خونه تون ولی ..........
یه هو چشمش به دستم خورد وای
ایجی:دستت چیشیده البته با فریاد
-.............هیچی..........
دستم رو تو دستش گرفت
اعصبانی شد از ابروهای درهم کشیدش فهمیدم
زد کنار
-چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
محکم بازوی دست راستم روگرفت
داشت با تمام قدرت فشار میداد
اخ نگفتم داشتم تحمل میکردم
ایجی:اینهیه اینو بفهم تو ...بغضش گرفت
ایجی:تو تنها مال خودت نیستی......اینو میفهمی ؟؟؟؟تومال منم هستی به خودت نباید صدمه بزنی زندگی تو مال خودت نیست مال منم هست
ایجی:میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سرم رو تکون دادم
یه هومنو کشید به سمت خودش محکم در اغوشم گرفت
ایجی:معذرت میخوام که سرت داد کشیدم عزیزم
منم بغض کردم دوری از اون برام سخت بود
ایجی ماشین رو روشن کرد
ایجی:منظور پدرت چی بود؟؟؟؟؟
نمیخواستم از اون موضوع حرف بزنم فکرش دلم رو اتیش میزد
-راستش.....
ماجرا رو گفتم
-پدرم برای حرس وطمع مال دنیا منو میخواد به این کار واراد کنه
بغضم ترکید
ایجی:اروم باش همه چی درست میشه
نمیتونسم اروم باشم
ایجی:اروم باش عزیزم
ایجی:گریه نکن به خدا طاقت گریه هات رو ندارم
سعی میکردم ولی نمیشد اخه کی میتونهه منو درک کنه پدری که میخواست
منو که نفس میکشیدم بکشه حالا به زور چیزی روبهم تهمین کنه
من زیر بار حرف زور دوست ندارم برم
ایجی:میفهمی گریه نکن یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالم داغون تر شد
ایجی:بادستش نوازشم میکرد
ایجی:جون من گریه نکن
اشکام متوقف شد حرف جون ایجیه
ایجی:من راه حلی دارم
-چ.......چی
ایجی:بیا فرار کنیم بریم فرانسه من اونجا خونه دارم
-ه........فرار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایجی:اگه این جا وایستی به زور تو رو مجبور به ازدواج میکنن
واین برای هر دوی ما زجر اوره میتونی.........
-اخه فرار کار مجرم من گناهی نکردم که ازش فرار کنم
ایجی:چرا من وتو داریم بار عشق رو یدک میکشیم پس باید تلاش کنیم برای به دست اوردنش
-راست میگه اما دوستام چی من بدون خداحافظی برم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایجی:الان میریم عروسی شیرایشی وتزوکا اونجا همه هستن میتونی بینیشون
-باشه
رسیدیم چه بزن به کوبی بود همه چیز عالی بود این نمای بالای تالار
اینم داخلی
باهمه سلام علیک کردم کنار ایجی داشتم راه میرفتم
رفتم پیش بچه ها وای رایا چه خوشگل شده بود
این پیراهنش
اینم تری تری بااون چشای نازش مثل فرشته ها شده بود
سلام دادم بهشون وتبریک گفتم نکنه این بار اخری باشه که میبینمشون
رفتم پیش سایو
باید بهش بگم
-سلام زن داداش
سایو:سلام عزیزم چند روزکه نیستی
-میخواستم چیزی بهت بگم
سایو:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-من.........
بهش گفتم اما جایی که موخوام بریم رو نگفتم ازش خواستم که به جای من از شوسکه خداحافظی کنه
کلا حالش عوض شد
اومدم پیش ایجی
-بریم
رفتم تو تالار همه رو یه بار دیگه نگاه کردم
همه زده بودن تو این فاز
باورم نمیشه ایجی دستم رو کشید
و ما رفتیم
ایجی بلیت داشت باورم نمیشد
رفتیم فرود گاه که.............
-وای حالا چی کار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من توسط پدرم ممنوع الخروج شدم
حالمون گرفته شد
ایجی:بیا.............
{سایو}
عروسی تموم شد
همه رفتن
شوسکه اومد پیشم:بیا بریم خونه
-نه من باتو جایی نمیام
شوسکه:چی شده عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-واقعا برات متاسفم من رابطم رو باتو تموم میکنم
شوسکه:درباره ی چی حرف میزنی؟؟؟؟؟؟
-نامردی شوسکه
شوسکه:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-من باتو تموم میکنم چون مردی که نمیتونه پای خواهرش وایسته تمیتونه پایه زنش وایسته...........
شوسکه جا خورد
امید وارم خوشتون اومده باشه زن داداش کوتاه بیا من رازی نیستم
بابا من پاسپورتم رو موخوام ایجی چه فکری داری؟؟؟؟؟
قسمت بعد 55تا نظر بیشتر
نظرات شما عزیزان:
سابی رو نمیشناسی؟؟؟
اممممم نمیدونم نظراتتم دیدم کسی با نام سابرینا نبود.
وللش اون مهم نی مهم منم خخخخخ
پاسخ:خخخخخخخخخخخ نه نمیشناسمش
عااااااالی بود عاااااااالی
ب درخواست سابرینا تا اخرین رمان باید بخونم چون میگ اخریاش خیلی عاااااالی میشه خیلییییی
پاسخ:سابرینا کیه؟عزیزم؟من نمیشناسمش!چه پشت کاری همه ی رمان رو یه شبه داری میخونی
پاسخ:خدا نکنه اجی .جونم سلام!!!
پاسخ:من بیشتر^_^
پاسخ:سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم^_^
پاسخ:منم دیشب خیلی گریه کردم هنوز که هنوزه چشمام قرمزه البته واسه رمان نه!!!! تو گریه نکن اجی
پاسخ:گریه نکن عزیزم
پاسخ:سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوش اومدی عزیزم ممنون
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخ اینهی فدات
محشر بود
عالی بود
فوقولاده بود
منحصر به فرد بود
نمیدونم چی بگم بود
پاسخ:فدااااااااااااااااااااااااااااااااات عزیزم تو مهشری^_^
پاسخ:عزیزم یعنی مادرت قبلا فوت نکرده؟؟؟؟؟؟؟
میگم اجی من ژاپنیم خوب نی!!!
پاسخ:سلام عزیزم دلم برات تنگ شده بود
پاسخ:باور کن من نوشتم یه ادم الاغ حذفش کرد الان میرم دوباره بنویسم
زودتر بیارم
پاسخ:فدات
پاسخ:چون سعی میکنی گریه نکنی میزارم
من چون با گوشی میام امکان داستان گذاشتن ندارم
برا وب خودم هم می خوام با کامپیوتر خاله م بذارم
درسا هم زیاده نمی تونم نویسنده ی وبت بشم
ناراحت نشیا
پاسخ:نه عزیزم درکت میکنم
چرا منوتو داستانات نمی ذاری؟
به داداش می گم طلاقت بده ها!
نه شوخی کردم ولی تورو خدا منم یه جایی جا بده
پاسخ:خخخخخخخخخخ تو چند قسمت اینده جای اجی ایجی میارمت خواهر شوهر
عالی بود
پاسخ:خنده دااشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اجی مرسی
پستم تو هر دو وب گذاشتم ودو وازر دیه
پاسخ:خخخخخخخ الان لینک رو درست موکونم باشه منم میزارم امروز اگه مهمون نداشتیم وسرم خلوط بود
درست شد عزیزم
پاسخ:صبر کن الان درستش موکونم
پاسخ:فکر کنم امروز بتونم
زودی بیا وبم رمانمو نوشتم گلم
پاسخ:سلام عزیزم تو روما رو تو دلنوشته نموخوای؟؟؟؟؟؟؟برو بگیرش من برات نگه داشتم تو سه تا رمان تو عشقت
پاسخ:وای چقدر حواست جمعه اول برو تو دلنوشته پست بزار به وب جدیدم اصلا رفتی تو لینکا اگه ببینیش از خنده گریه میکنی
یه روز میگه فوجی یه روز میگه ایجی یه روز میگه ریوما یه روز میگه تزوکا
این با خودشم درگیره
خخخخخخخخخخخخ بیخی
اومد گفت:دعوا نکنید فوجی ایجی ریوما تزوکا همش مال خودمه به هیچ کدومتون نمیدم
به نظرت من چیکارش کنم
پاسخ:بخورش
قسمت جدید جادوی عشق رو بزار دیگه
باشه میزارم اجی دیه گریه نکن
خخخخخخخخخخخخخ دیه گریه نکن اجی گلم
پاسخ:گریه نکن عزیزم برو به این ادرس وب جدیدمهayato2000.hoxblog.com
نههههههههههههههه
پاسخ:نه باو گریه نکن داداشم هیچیش نمیشه
پاسخ:سلام عزیزم چی شده
پاسخ:وقتی که نظرات کامل شه اجی
لفطاً.
پاسخ:باشه اجی جونم
پاسخ:نه عزیزم فدات معذرت نموخاد
نه من فعلا داذم داستان خودمو می نویسم که بزارم تو وب جدیدم
پاسخ:عزیزم توکه داستان زیاد داری خو یکیشو بزار اونجا
آجــــــــــــــــــــی جونم لایــــــــــــــــــــک دارییییییییی بوووووسسسسس
پاسخ:همش داری گریه میکنی فدات گریه نکن
پاسخ:واقعا من فکر میکنم چرته به خاطر همین ننوشتم ادامه رو
بازم ببخشید کم پیدام
پاسخ چون تو گفتی میزارم
هیچی دیگه منم خفه شدم تا آخر کلاس نفس هم نکشیدم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ من امتحانم رو اعالی دادم امتحان عربی 20 علوم 19/5 زبانم فکر کنم 20 بشه فقط ریاضی رو گند زدم 18/5 شد بالاترین نمره ی کلاس بود ولی افتضاح اصلا خودمم رو نمیبخشم
پاسخ:فدات
پاسخ:باشه
پاسخ:فردا فک کنم بتونم بزارم
پاسخ:امروزامتحان زبان دارم دیروز عربی پری روز علوم
پاسخ:خخخخخ
پاسخ:نه باو
پاسخ:مرسییییی
پاسخ:ممنوووووون
پاسخ:باشه
زن داداش یه سوال
شویی چیرو اویشی صمیمی ترین دوست داداش تو انیمه ست
ولی اصلا تو داستانای تو نیست
من 15 تا داستان فقط راجب ایجی و اویشی نوشتم
پاسخ:راست میگی زن داداش ولی من یک پیشنهاد توپ دارم میگم بیا تووب دلنوشته نوسنده شو چندتا رمان بزار ما الان اونجا 5نوسده داریم توبیا
البته اگه بیاد
مرسی
پاسخ:نه اجی نمیاد باید کدعکسو بفرستی
آخرینویرایش: