جادوی عشق24
پنج شنبه 21 آبان 1394
15:7{ایجی}
رفتم بیمارستان مثل همیشه
ولی امروز دیدیم یه عالمه دکتر وپرستار تو اتق اینهیه هستن فکر کردن برگشته
به خاطر همین باسرعت رفتم تو اتاقش
اما ای دل غافل میهوان منتقلش کنن
-دارین چی کار میکنید؟؟؟
دکتره:خانوادش رضایت دادن تا اعضاش رو اهدا کنیم
-یعنی چی که اجازه دادن؟؟مگه من میزارم!!
دکتر:تو که ولیش نیستی پس حرف زیادی نزن برو بیرون!!!
میخواستم دکتره رو بزنم که یکی اومد تو وگفت:
نه جابجاش نکنید کسی که میخواد عضو رو بگیره هنوز نیومده گفتن ساعت شیش میاد
همه شون رفتن بیرون من رفتم اینهیه دستش رو گرفتم
-نمیزارم ....!!!!!!!!!!
-تو هنوز نفس میکشی پس ........کسی حق نداره که جونت رو بگیره
-باشه عشقم؟؟؟؟
طبق معمول هیچ عکس العملی نداره ولی من نمیزارم که این طور تموم شه
رفتم بیرون زنگ زدم به پدر اینهیه
-سلام
پدر اینهیه:بله!!!!
-من...
وای منو خورده بود از پشت خط
زنگ زدم به شوسکه
گفتم بیاد بیمارستان اون از موضوع خبر داشت ولی پدرش راضیش کرده بود
ای خدا من چی کار کنم
همه ی بچه ها وشوسکه اومدن
چشمای هما شده بود عین دوکاسه خون اون اینهیه رو خیلی دوس داره
از زمانی که اینهیه رفته تو کما همش میاد بیمارستان پیشش به منم خیلی دل داری میده
هما:اونا حق ندارن همچین کاری کنن!
شوسکه:منم همینو گفتم
امولی:ولی قیم اینهیه پدر ومادرش هستن
پدر مادر اینهیه اومدن
هر چی بهشون اسرار کردم رضایت ندادن پرونده رو امضا کردن ورفتن
شوسکه گفت که پدر ومادرش باید برن ایتالیا
خیلی بدن اشک تو چشمام جمع شد اخه چه طور میخوان اینهیه که نفس میکشه رو بکشین
دکترا رفتن تو اتاق اینهیه میخواستم برم تو که پرستارا جلوم رو گرفتن
اینهیه رو بردن تو اتاق عمل بدو کردم تو اتاق
خواستن جلوم رو بگیرن که باکله زدم به سر دوکتره
وهمه رو شل وپل کردم
چیزی نشد که همه نقش زمین شدن
رفتم سر تخت اینهیه
بغلش کردم حس ارامشی بهم میداد که بار ها تجربش کرده بودم یکی از دکتر بلند شد
میخواستم بزنمش ولی اون به سمت من نیومد بلکه رفت سمت دستگاهای اینهیه وسیم هاشو پاره کرد
این....این همون .......کسی هست که این بلا هارو به سرمون اورده
رفت اون ور یکی از دستگاه ها ی اینهیه این شکلی شد
خط دستگاه صاف شد
{ایکا}
خدای من چه شیر تو شیری شد
وای اون دکتره
رفته پشت ایجی ویه چاقو دستش بود اون میخواد چی کار کنه
ایجی اونو نمیبینه شوسکه هم که رفته دکتر رو بیاره
تفنگم رو در اوردم چاره ای نداشتم
وشلیک کردم به پاش افتاد رو زمین
ایجی متوجه خطری که تهدیدش میکرد شد ولی داشت گریه میکرد
همه رفتیم تو اتاق
به اون شخص هما یه لگد زد واون افتاد رو زمین یه پلیس الان میاد تا بگیرتش
اما اینهیه
اینهیه ......مرده
ایجی داد زد:نهههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!
اینهیه رو محکم در اغوش کشیده بود
اشکاش رو صورت اینهیه میریخت
{لوشی}
دودقیقه از مرگ اینهیه مگزشت نمیتونستم این صحنه رو تحمل کنم
اینم عاقبت عشق
ایجی نابود شد
منم که عاشقم ولی معشوقم نیست
دیگه از ژاپن میرم
{ایجی}
عشقم عشقم ...
منو...تنها گذاشته باورم نمیشه
-خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!
امید وارم خوشتون اومده باشه
برای شادی روحم صلوات بفرستین
خخخخخ
قسمت بعد که تو قبرستون هستش=55تا نظر بیشتر
(شایدم قبرستون نبود)
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:عزیزم گریه نکن اینهی فدات
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخ شرمنده !!!!!!!!اره وب من
این چه وضعشه؟؟؟؟؟؟
پاسخ:عزیزم گریه نکن من رفتم تا رمان روبنویسم وحالا لینکت میکنم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ من که نگران نیستم ایجی از نگرانی دق کرد
اینهیه وای خدای من
نروووووووووووووووووووووووووو ووووووو
حالم بده
پاسخ:عجقم گریه نکن
جون
بگممممممم
می گم
ها
پاسخ:من عاشقتم والان میزارم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخ چشم
پاسخ:ممنون عجقم
فدات
شم
پاسخ خدا نکنه عزیزم
من
هنوز
این
جا
هستم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخ باشه
پاسخ:ممنون عجقم
کی هستی
خوب
ناسلامتی
اجی
منی
پاسخ:فدات عجقم
وگرنه
زایه
داریم
اینجا
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ چشم
پاسخ:ممنون اجی
پاسخ:تو وب دوخملونه؟؟
پاسخ:نمیدانم
خوب شدی
پاسخ:نهههههههههههههههههههههههههههههههههههه پرده ی گوشم پاره شد
پاسخ:نه جون هرکی دوست داری جیغ نزن الان میرم میزارم
پاسخ:باشه اجی
پاسخ:الان
Www.setabanoo.mihanblog.com
پاسخ:چه خوب الان لینکت میکنم
ببین متن آهنگ قربون مست نگاهت از مازیارفلاحی خیلی به احتمالا قسمت بعدی داستانت می اد
تو وب خودمم قبلا گذاشته بودم بری یکم بگردی هست
پاسخ:میگی اهنگ بزارم باشه بگردم پیدا کردم میزارم
پاسخ:میگم سایشا چرا ادرس وبت رو نمیزاری
نهههههههههههه خداااااااااااا اشکم در اومد
انشالله صد و بیست سال زنده باشی
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخ نه بابا من به سی چهل سال زازی هستم اون جوری پیر میشم
تو دفترن
اینایی که موضوعشون اینیه که گفتم شیش تایی میشن
بقیه همه شون ایجی هست ولی قضیه یه جور دیگس
یکی از داستانام 200 صفحه است و 47 تا فصل داره
ولی آدرسمو میدم
تو هم بیا نظر بده
من عاشق دوست پیدا کردنم
اگرم یه وقتی داستانامو تو وب گذاشتم تورو جزو شخصیتا می زارم
تو هم این کارو با من بکن(ینی بزارم تو داستانات)
پاسخ:وای چه جالب اره منم از دوست پیدا کردن خوشم میاد عزیزم جادوی عشق که داره تموم میشه وروزگار تلخ هم شروع شده شرمنده ولینکت میکنم وبه وبت هم سر میزنم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اره
ینی ایجی توش عشقشو از دست میده و میزنه به سرش
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ادرس سایتت رو بده تا لینکت کنم
خدایا!!!!!!!!!!!!!
وقتی داستان تورو میخونم یاد آهنگ به تو مدیونمه فرزاد فرزین میوفتم
بیچاره داداشیم ایجی
پاسخ:سلام خیلی خوش اومدی بیچاره من که همه قصد جونم رو کردن
اخر این داستان یا رمان خوب تموم می شه یا با ناراحتی و غم و غصه.: -((: -((:-
پاسخ:نمیتونم بگم اخر رمان چی میشه ؟؟؟شرمنده اینجوری برای خودت کسل کننده میشه خخخخخخ گریه نکن
ادرس وب؟؟؟؟؟
اگه آنلاین بود می پرسم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ چشمت بی بلا
پاسخ:وای عزیزم
پاسخ:خوب الان انلاین نبود بپرس ولی خیلی زود اخه باید به اون وبمون سروسامان بدیم
من اونجا اسمم aika-chan هس،ثبت نام کن بیا خیلی باحاله
من و آیچان اونجا با هم آشنا شدیم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ چه باحال نه اول تو بگو چرا ادامه رمانوت نمینویسی هروقت نوشتی بعد میام؟؟؟؟
پاسخ:وای الان بپرس من طاقتم طاق شد!
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخ راست میگی توهم مثل مون ایکا ومرلیا مردم ازاری مگه نه؟
آگه ثبت نام کردی اسم من اونجا
***Aika-chan*** هس
بیا اون جا گپ بزنیم
پاسخ:اوم شاید اومدم اگه وقت شد
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخ افرین
پاسخ:من وتو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که خیلی مردم ازارم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخ وای
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخ اره خوبم تو چه طوری؟؟
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ همین جام به وبم رفتی؟؟؟
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ بهش رحم کردی
پاسخ:وا چرا؟؟؟؟اخه ؟؟؟
پاسخ:هما من الان رفتم اون یکی وب اسم تو به عنوان نویسنده ثبت نشده بود چند بار دیگه هم اطلاعاتت رو وارد کردم ولی ثبت نکرد فکر کنم باید تو سایت عضو شی نمیدونم ازاونایی که سر در میارنن بپرس منم برم سعی کنم تا یه راهی پیدا کنم امکان نداره تو اونجا نویسنده نشی باید بشی
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخ طفل معصوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خرس گنده شده
پاسخ:بچت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخ خوش اومدی برات اطلاعاتی که خواستی تو وب دوخملونه سایو فرستادم
پاسخ:چرا بهش فکر میکنم تو هنوز اخر رمان رو ندیدی زود تصمیم نگیر
پاسخ:باشه برم ببینم چیه؟
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ناراحت نباش اجی
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخ دستت بمن نمیرسه هههههه
آخرینویرایش: