سه شنبه 24 فروردين 1395
10:45
نویسنده :
Isabel :)
خلاصه قسمت های
1تا8(البته فکر کنم )
داستان بی وفا از اونجایی شروع میشه که یه روز دختر ته تقاری خانواده ی خیلی خوش فوجی زود از مدرسه بر میگرده تا پدرشو ببینه اون دخترعاشق پدرشه وقتی میره تو اتاق پدرش متوجه میشه که پدرش به طرز خیلی فجیحی به قتل رسیده سر پدرش از تنش جا شده بود و اینهیه که تا کنون همچنین صحنه ای ندیده بود از حال میره ،پلیس پرونده رو مخطومه اععلام میکنه و اجازه نمیده تا مراسم ترحیم بزرگی برای اقای فوجی بر گزار کنن بعد از فوت پدر ،اینهی در کل داغون میشه اون دیگه با هیچکس حتی حرف هم نمیزد تا چند هفته همین بود نه غذا ی درست میخورد ،نه گریه میکرد و حتی حرف هم نمیزد با هیچ کس،این وضع اینهی درد خانوادشو بیشتر کرده بود تا اینکه یه روز وقتی اینهی تو حیاط خونه به درخت برگ ریزان پاییزی ضل زده بود پسری اشنا به نام ایجی که اینهی خیلی از اون پسر بدش میاد در کنار اون حضور پیدا میکنه،پسر ب شدت رو مخ دختر راه میره و اینهی از روی اعصابانیت حرف میزنه غرورشو میشکنه و در اغوش ایجی گریه میکنه بعد از چند مدت تصمیم ب انقام میگیره و میخواد ک قاتل پدرشو پیدا کنه و پرده از روی این ماجرا بر داره و این اغاز درد سر های اینهیه میشه ...
نظرات شما عزیزان:
سابرینا
ساعت14:15---25 ارديبهشت 1395
شش ساعت گرفتم مثل اسکلا دارم میخونمش . ب پاراگراف اخر ک رسیدم تازه دوهزاریم افتاد قبلا خوندم. یعنی خااااااااک تو مخم
پاسخ:خخخخخخخخ
هما
ساعت13:20---5 ارديبهشت 1395
خخخخخ اجی تنها موندی
پاسخ:ارعععععععععععع
فاطمه اایچیزن
ساعت18:14---4 ارديبهشت 1395
اوسوی مو طلایی امید خانوم منطق مایی
پاسخ:دیونه
فاطمه اایچیزن
ساعت21:02---3 ارديبهشت 1395
ایجی بیا زنتو و اوسوی بیا خانوم منطقت رو جمع کن
پاسخ:یه چی میگم هاااااااااااا
فاطمه اایچیزن
ساعت21:01---3 ارديبهشت 1395
خانوم منطق برات شعر ساختم
آی خانوم منطق، آی خانوم منطق
مختو برار رو خندق،
بزار بسسوزه اون کله فندقت
خخخخخخخ ناراحت نشیا ولی یهو اومد تو ذهنم خانوم منطق
پاسخ:............
فاطمه اایچیزن
ساعت20:58---3 ارديبهشت 1395
لایک طلایی امولی ژون
بیا خانوم منطق دیدی امولی هم قبول داره که شما خانوم منطقی هستی
پاسخ:کوفد
امولی
ساعت20:19---3 ارديبهشت 1395
یعنی مرلیا لایک
این اینهیه پرچنه شده هااا
میرم با کاراته میام سراااااغت الانم که دارم حرش اوشینو در میارم
داره شعر در میاره
منم دارم حرف میزنم
اوشین اعصابش الان خط خطیه
الان لب تامو نصف میکنه
الفراررر
پاسخ:لایک؟؟؟؟؟؟؟؟کثافت ادم فروش(ناراحت نشی ها شوخی میکنم)خخخخ
فاطمه اایچیزن
ساعت16:06---3 ارديبهشت 1395
ها لقب بهتری هم واست وجود داره صدات میزنیم خانوم منطق
پاسخ:خخخخ
فاطمه اایچیزن
ساعت16:05---3 ارديبهشت 1395
فاطمه اایچیزن
ساعت15:02---3 ارديبهشت 1395
خانوم دوزیستان
خب حالا منو فحش نده خانوم دوزیستان
پاسخ:دوزیستان؟؟؟؟؟؟؟؟لابد توهم خزندگانی بهت یه لقب بهتر میدم ها یه فحش جدید پیدا کردم به خیلی ها هم گفتم میخوای به توهم بگم؟خخخخخخخخخخخ
فاطمه اایچیزن
ساعت15:01---3 ارديبهشت 1395
اینهی یه لقب خوب برات پیدا کردم
پاسخ:وات؟
ماکاجی
ساعت14:10---3 ارديبهشت 1395
عالییییییی خسته نباشی
پاسخ:درمونده نباشی
اوشین
ساعت14:08---3 ارديبهشت 1395
خخخخخخخخخخخخخخخخ
پاسخ:دیونه خخخ
اوشین
ساعت14:08---3 ارديبهشت 1395
به دل نگییـــــــــــــــــریـــــــ ــــــــــــــــا به شکم بگیل
پاسخ:حتما گگگ
اوشین
ساعت14:07---3 ارديبهشت 1395
اینهیه ی چمووووووشش
دوستامونو مسخره نکننن
پاسخ:دستت درد نککنه گگگگگ
اوشین
ساعت14:05---3 ارديبهشت 1395
واه واه اییییییییییییییییییش
ما خونده بودیم جانممم
پاسخ:خسته نباشی جانم
امولی
ساعت14:04---3 ارديبهشت 1395
بفرما بفرما این عاقبت کسی که ادمارو مسخره میکنه
پاسخ:خخخ
امولی
ساعت14:03---3 ارديبهشت 1395
عاغا رفته بودم یه وب(فک کنم اپراطور تنیس)
نوشته بود بفرمایی تو
خدا سر شاهده من بعد از دو ساعت زور زدن خوندم بَفُرم اِیید تُو
غا قا
بَفُرم اِیید تُو
؟؟؟
فرم؟؟
عجبااااااااا
پاسخ:خخخخخخخخخ خسته نباشی
امولی
ساعت14:00---3 ارديبهشت 1395
چرا باید دوستاتو مسخره کنی
؟؟
مرلیا ناراحت نباش
پاسخ:داستانمو مسخره کردم؟
امولی
ساعت13:57---3 ارديبهشت 1395
کی دادهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که ندادم عایا
تخه به قبافه ی مظلوم من میخوره... که جنایت کار باشم؟؟
پاسخ:خخخخ
امولی
ساعت13:56---3 ارديبهشت 1395
خوب شد گفتی
مدیونت شدم
نکه همه شو نخونده بودم
برم نماز بخونم
پاسخ:وا تیکه کلام های منو از کوجا اوردی؟عاغا تو توخونه ی ما دوربین مخفی داری؟
امولی
ساعت13:53---3 ارديبهشت 1395
سهلام
پاسخ:سهلام
فاطمه اایچیزن
ساعت12:08---3 ارديبهشت 1395
بابا اینقدر حرف نزنید برید وب جدیدم میخوام رمان بنویسم
merliahikaru.mihanblog.com
دستت درد نکنه خخخخ باشع جگر
پاسخ:لینکی
روشنا
ساعت17:59---1 ارديبهشت 1395
سلام آجی من برگشتم مشکلمو توی دلنوشته ی دوم گذاشتم امید وارم هر جا هستی سلامت باشی
پاسخ:خداروشکر اجی
فاطمه اایچیزن
ساعت18:55---30 فروردين 1395
..... بدخلق
پاسخ:من بد خلقم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عجبا
فاطمه اایچیزن
ساعت16:04---29 فروردين 1395
اصلا من دیگه نمیحرفم
محض اطلاع هم بگم دو هفته کامل نیستم
پاسخ:خیلی بد اخلاق شدی هااااااااااااااااااااااااا
فاطمه اایچیزن
ساعت21:07---28 فروردين 1395
این چند روز اعصاب نمونده برام دو روزه از دو روز پیش از ساعت 12 ظهر تا امروز ساعت شیش صبح داشتم با دوتا بچه قد و نیم قد سر و کله میزنم
پاسخ:خسته نباشی من از اول تعطیلات تا دوروز پیش با 20 تا بچه 40 سانتی سر کله میزدم ولی تو دیدی من با کسی بد بحرفم؟هان؟
روشنا
ساعت18:42---28 فروردين 1395
سلام آجی های خوشملم اومدم برای خداحافظی سه چهار پنجره روزه یا شایدم بیشتر اومدم بگم برام دعا کنین چون ما رفته بودیم مرکز بهداشت امروز برای تکمیل دفترچه ی سلامت مدرسه مون بعد دکتر اون جا صدای قلبمو که شنید گفت که ی صدای نامنظمی توش هست حتما همین الان یا ظهر برو متخصص قلب من رفتم اونم وقتی صدای قلبمو شنید گفت که آره ضربان قلبت نامنظمه بعد برام ی آکو نوشت برای قلبمو وقتی آکو رو دادم گفت ی صدای اضافی توی قلبت هست دریچه ی قلبت هم نمی دونم دقت نکردم یا بزرگه یا انحراف پیدا کرده البته ناگفته نماند که پدرم ی صدای سومی هم توی قلبش بود من از اون به ارث بردم الان هم نفس تنگی دارم هم تپش قلب شدید دکتر بهم قرص داد و گفت که نباید کارای سخت انجام بدی و بدوی به مدت طولانی و هیجان زیاد برات بده بعد گفت بزرگ میشی خوب میشی ولی اگه خوب نشدی مجبوری قلب تو عمل کنی گفت برو آزمایش خون بده ببینم کم خونی داری یا نه من از حدود یک ماه پیش چکاپ داشتم نشون دادم گفت که حالا خطر ناک شد هم بیماری قلبی هم کم خونی و هیچی دیگه گفت حالا هفته ی دیگه سر بزن ببینم شاید احتیاج به آنژیوگرافی داشته باشی منم خیلی می ترسم برام دعا کنین بچه ها امروز ساعت 11 بود از مرکز بهداشت اومده بودیم و منم منتظر بابام بودم بیاد دنبالم بدیم دکتر بعد همون لحظه احساس کردم عضله ی قلبم گرفته و ول نکرد یعنی درد داشت منو می کشت وضع خیلی خرابه دعا کنین حالم خوب بشه بیام وگر نه باید بیمارستان بستری شم انشاالله می آم تا چند روز دیگه البته اگه نرفتم برا آنژیوگرافی دعا کنین برگردم شما ها رمان و بنویسیدا اگه اومدم دیدم یک قسمت گذاشتید یا اصلا نگذاشتید اون وقت دیگه خیلی حالم بد میشه ها جون من چند تا قسمت شو زود بگذارید خدایا من هیچیم نبود تا امسال الان تازه اولین دکترم بود باید دکتر شنوایی برم صدای های کم رو نمی شنوم دندون پزشکی 2 تا عصب کشی دارم و باید دکتر پوست و مو برم برای ی چیز شخصیه نه برای معاینه برای ی مشاوره ی کوچیک برم دکتر زنان می دونم به خاطر افسردگی هم باید برم پیش روان پزشک آجی هام برام دعا کنین شاید اومدم شما ها رمان و بنویسیدا اگه برگشتم حتما می آم و نظرات می دم اگه برای همیشه بر نگشتم حلالم کنید خوبی بدی چیزی دیدید دلم برای همتون تنگ میشه عاشقتونم موفق باشید خداحافظ همگیتون اگه میشه این پیاممو بین همه ی بروبچ عشقولیا پخش کنید فدای همگی خدانگهدار البته اگه خدا بخواهد موقت خداخافظ
پاسخ:اجی جونم؟اینقدر نا امید؟فدات بشم خدا شفات میده من برات دعا میکنم انشاالله سالیان سال کنار خانواده ات باشی جیگر
فاطمه اایچیزن
ساعت17:07---27 فروردين 1395
هما کله پوک خودتی
من کل روزا هستم یه نفر هم نیست
پاسخ:عجباااااااااااااااااااااااااا خون سردیتو حفظ کن دختر خودتو واسه این چیزا ناراحت نکن
فاطمه اایچیزن
ساعت17:07---27 فروردين 1395
بعله بقول شما دوزیستان شاهکار من بوده
اول اسم نویسنده رو بخون بعد بیا سوژه کن
پاسخ:وا چقدر بد جنس شدی؟بیا منو بزن دها
هماみσℳム♪
ساعت16:50---26 فروردين 1395
مرلی چته دختر من چه غلطی کردم خودم نمی دونم اللن هستی بیام وبت کله پوک
پاسخ:خخخ
فاطمه اایچیزن
ساعت23:28---25 فروردين 1395
دیگه اصلا نمیام نت که شماها از دستم راحت بشید
اینهمه به وباتون سر میزنم نظر میدم با کلی شادی و اینا میرم تو پنل خودم یدونه نظرم ندارم واقعا که دلمو شکوندید دیگه عمرا بیام وباتون فکر کنید فاطمه ای وجود نداره با دوستای دیگتون سرگرم بشید
پاسخ:هااااااااااان؟؟؟؟؟؟عزیزم نه اینکارو نکن فدات بشم من نمیدونستم اینقدر داغون شدی من ک خودتم میبینی نفله ام هیچ وبی نمیرم ..
فاطمه اایچیزن
ساعت23:25---25 فروردين 1395
بمیری اینهی که اینقدر منو سوژه میکنی دلم از همتووون پره از همتوون اینقدر پره که داره ازش فوران میکنه از تو از خواهرت از ارمی از تری از همتوووون از هما
پاسخ:سوژه؟؟؟؟؟؟؟من؟ارمی؟رومی؟هما؟تری؟چته تو دختر چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بی جنبه شدی؟؟؟؟؟؟؟نکنه دزوتان شاهکار تو بوده؟خخخخخخخخخ
みσℳム♪
ساعت17:21---24 فروردين 1395
خخخخ والا مث ادم حرف نمی زنند بعضیا من که خوندم خلاصه رو باز بخوانم ایا
پاسخ:هههه ارع والا تو کی هستی؟عاغا من ژاپنی بلد نیستم خخخ
روشنا
ساعت14:03---24 فروردين 1395
خیلی ممنونم آجی الهی خیر نبینه هر کی بابای دوست منو کشته کی گفته دوزیستان من برم باباشو در بیارم آشغالم خودشه هر کی گفته
پاسخ:خخخخخ مرسی اجی جونم مسئله حل میشه توهم کمکم میکنی
آخرینویرایش: