تنها خاطره(بخش اول)
پنج شنبه 29 بهمن 1394
19:30
اینهیه
-داداش سویچ رو بده دیگه
کونیمیتسو:به هیچ وجه منل وجوه
-بده
شوسکه:من ماشینم رو بهت میدم اما روش خط نندازی اوکی؟؟؟
کونیمیتسو:مطمعنم پشیمون میشی
-مرسی داداش شوسکه جونم تو همیشه از این کونیمیتسوی بد اخلاق بهتری
شوسکه:خخخخخخخخخ اگه بهت نمیدادم چی؟؟؟؟؟
-میکشتمت!!
شوسکه:تو مثل کبوتر کوری!!
-بی شعور سوییچتم بخوره تو سرت اصلا نمیخوام میرم ماشین ددی رو میگیرم نره غول مشنگ(چه حرفی)
کونیمیتسو:نه گفتم
بعدم رفتم تو حال پیش ددی
-ددی جونم ماشینتو عصری میدی؟؟؟؟؟؟
ددی:شرمنده میرم شرکت
-ای خدا چرا تو این خونه من فقط ماشین ندااااااااااااااارم؟؟؟؟؟
کونیمیتسو:چون مثل الاغ بی ترمز رانندگی میکنی!!
تیفانی:با ماشین من برو ابجی
-نمــــــــــــــــــــــــــــــــوخام
ددی:وقتی هیجده سالت شد وگواهینامه گرفتی خودم برات میخرم
-من هیفده سالو یازده ماهمه
ددی:ولی هنوز بچه ای
شوسکه:تو پنج سالگیت موندی
-اصلا ماشیناتون بخوره تو سرتون خودم میرم منت شمابخیلا روهم نمیکشم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
بعدم با اعصبانیت از خونه رفتم بیرون
خوب من چه جوری پیاده برم سالن؟؟؟؟؟؟هما وبچه ها منتظرم هستن
اهان دوست پسر بدرد همچین وقتایی میخوره زنگیدم ایجی بی کله
-سلام
ایجی:سلام گرگ بی طمع نیست چه طور شده از بی کله ها یاد میکنی؟؟؟؟
-میخوای قطع کنم؟؟؟؟؟
ایجی:نه قهر نکن بوگو چی شده؟؟؟؟؟
-کجایی؟؟؟؟؟
ایجی:با دوست دخترم اومدم پارتی!!!
-مرده شور خودت تو دوست دخترتو ببرن خدا حافظ
ایجی داد زد:نـــــه شوخی کردم اخه کی با من دوست میشه؟؟؟؟اخه منو چه به پارتی رفتن/؟
-راست میگی بی چاره اون بخت برگشته ای که با تو دوست بشه؟!!
ایجی:اصلا مگه برای تو مهمه؟؟؟؟؟
-نه
ایجی:خوب چی کار داشتی؟
-هیچی بی خیال
ایجی:میخوای ببرمت سالن؟؟؟؟
-تو از کجا میدونی؟؟؟
ایجی:خوب ناسلامتی خواهرامم دارن میرن
-اره منم میخوام برم اما داداشام نمی رسونن منو
ایجی:مگه من مردم که ناراحتی الان خودم میام بصبر
-بای
اون ورو نگاه کردم دیدم یه بنزسفید اون ور پارکه با شیشه های دودی
روم رو اون ور کردم دیدم بنزه اومد به سمتم شروع کرد به بوق زدن نیم نگاهی انداختم ایجی بی کله بود اون موقعی که داشتم باهاش حرف میزدم داشت همین جا منو نگاه میرد بعد میگه با دوست دخترش رفته پارتی اخه چه قدر این ایجی مشنگه
ایجی:نمیخوای سوار شی؟؟؟؟؟؟
-باز ماشینتو عوض کردی؟؟؟؟؟؟؟
ایجی:الان داداشات میبیننت ها
-هوف
سوار شدم
ایجی:سلام عشقم
-کوفت بگیری
ایجی:چیه خوشت نیومد
-اره
ایجی:از چی؟؟؟؟؟
-از اینکه منو قال میزاری؟؟؟؟
ایجی:بی خیال
حرکت کرد،
ایجی:باز شما دخترا چه برنامه ای دارید
-تو روسَنَنَه
ایجی:کدوم سالن برم
-بولینگ
ایجی:پس مسابقه ی بولینگ دارید!منم بیام؟؟؟به عنوان هم تیمیت؟؟؟؟
-جیـــــــــــــــــــــــــــغ
ایجی:وای گوشم کر شد نمیخوای چرا جیغ میزنی؟؟؟؟
-هم تیمیم تیفانیه!!!
ایجی:خُب
-نمیدونه که باید بیاد
ایجی:چایدی
-چی کار کنم؟؟؟؟؟؟
ایجی:بهش بزنگ بوگو بیاد
-باهاش نموخام حرف بزنم
ایجی:چرا؟؟؟؟؟
-چون.........
ایجی:چیزی شده؟؟
-نه فقط گفتم که نمیخوام محتاج خانوادم باشم به خاطر همینه که نموخام با تیفانی حرف بزنم
ایجی:اخه این چه ربطی به ابجیت داره؟
-انیشتن اونم جزء خانوادمه
ایجی:هوف پس همون بهتر که من بیام
-نه بچه ها منو میکشن اخه تو خیلی رومخی
ایجی:جون تو یه عالمه وقت ازاد دارم
-تو که همیشه اَلافی
ایجی:بیام؟؟؟؟؟؟
-نه
ایجی:اینهـــــــــــــــــــــــــــــــی
-حناق
ژاپن – سالن بولینگ –ساعت 16:30(عصر)
{راوی}
هما:اخه.......
سایشا:داداش کی تو رو دعوت کرده؟؟؟؟؟؟؟
اوشین:ما تو رو تو خونه به زور تحمل میکنیم
اینهی:شرمنده
هایجین:اخه اگه تیفانی بفهمه ناراحت میشه
سایو:بی خیال اگه دست از پا خطا کرد پر پرش میکنیم نظرتون چیه(مگه مرغه؟؟؟)
ایجی:نوکر شما دخترای خُل
دخملا:چی؟؟؟؟؟
ایجی:هیچی هیچی جون مادرم داشتم ازتون تعریف میکردم
دانلیا:مشخصه!!
لموسی:شب شد به جنبید
امولی:خوب گروه بندی میکنیم به گروه های سه نفره تقسیم شیم
تری:دونفره بهتره
رایا:منم موافقم
ایکا:خوب من ارمی
ارمی:پایم
کاملیا:فقط یه چیزی؟؟
لوشی:چی؟؟
ناکاما:چون ایجی رو اینهیه اورده هم تیمیه خودش میشه
اینهی:نه
مرلی:همینه که هست
ماکاجی:به نظر عادلانه میاد
گروها
اینهی،ایجی/هما،سایو/سایشا،اوشین/ایانا،هایجین/تری ،رایا/ایکا،ارمی/لوشی،مرلی /الی،رویا/دانلیا،لموسی/امولی،ماکاجی/فاطی،کاملیا/ناکاما،سایوری/درسا،نرگس/.....(دیگه یادم نمیاد اگه کسی رو جا انداختم شرمنده)
شروع کردن به بازی
15دقیقه بعد
گروها بیشترشون شکست خوردن فقط گروه اینهی وایجی وهما وسایو موندن
امولی:هما انتقام منو از اینهی بگیر
هما:به روی چشم
ایجی:اینهی کف کردی بازیرو؟؟
اینهی:هر وقت بردیم وراجی کن
هما توپ گرفت ورفت جلو
هما:اینم ظربه ی اخر برای انتقام
که متاسفانه یا خوشبختانه پاش لیز خورد و...با کله خودشو توپش شوت شدن
سایو:همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
هما:حناق ما باختیم
ایجی:جیــــــــــــــــــــــــــــغ ایول به خودم
امولی:افرین با این انتقام گرفتنت
اینهی:جیـــــــــغ تیفانی داره میزنگه
هما:اخ جان
اینهی:سلام ابجی بزرگه
..........
اینهی:نه بولینگ دیگه چیه؟
........
اینهی:جون بچه ات جیغ نزن پرده گوشم پاره شد
............
اینهی:ع صدات نمیاد .چی......صدات نمیاد خداحـــــــــــــــــــــــافظ
سایشا:برادر من دفعه ی دیگه نمیبازم خدا نگهدار
همه رفتن
ایجی:اینهی بریم رستوران من خیلی گُشنم شده
اینهی:من ترجیح میدم برم خونه
ایجی:بیا دیگه بدون تو حال نمیده
اینهی:حالا بزار بهش بگم
ایجی:دمت گرم پس بزن بریم
اینهی:چرا هندونه میزاری زیر بغل من
......
{اینهی}
رفتیم رستوران مورد علاقه ی من ،ایجی طبق معمول خیلی خوشتیپ بود پشت یه میزتویه قسمت خلوط نشستیم، گارسون اومد
ایجی:چی میخوری؟؟؟؟؟؟هرچی میخوای بگو
-اوم من فیلیمی نییوم
ایجی:لطفا دوتا از همین فیلیپ میتیونیمو(سوتی) به همراه خوراک میگو وسالاد وسوپ قارچ....بیارید
گارسون:حتما
-چی گفتی؟فلیپ دیگه چیه؟؟؟
ایجی:بی خیال
-هوف سوتی زیاد میدی ها
ایجی:تو نظرت درباره ی زندگی مشترک چیه؟؟؟
داشتم اب میخوردم پرت شد تو حلقم
ایجی:اوه اوه انگار ازت خاستگاری کردم که این قدر هول شدی
-هوم
سرفم شدت گرفت ایجی اروم زد پشتم
-هـــــــــــوف عقل نداری
ایجی:مگه من چی گفتم تو خیلی هولی،خوب نگفتی نظرت چیه؟؟
-چه طور زندگی ای؟؟؟چه کسایی؟؟
ایجی:یه زندگی اروم پر از عشق وعلاقه
-خوب مُسَلُمه من از همچین زندگی هایی خوشم میاد مثل خانواده ی خودم پدر ومادرم واقعا عاشق بودن والان هم اصلا مشکلی ندارن،چرا همچین سوالی پرسیدی؟؟
ایجی: اِم میخواستم نظرت رو درباره ی......
-چی؟؟؟
ایجی:هیچی هیچی بی خیال شو
-اُسکُل حرفتو مثل ادم نمیزنی
ایجی:بفرما اینم غذا
-نمیدونم بهت چی بگم
ایجی:فلیپ میتیونیمواز دهن میفته
-باشه خـخخخخخخ
ایجی همش با خنده بهم نگاه میکرد وزیر لب میخندید نمیدونم چه مرگشه
ایجی:این سوپ قارچه؟؟یا اب چاه دستشویی؟؟؟(خخ مردم از خنده اب چاه دستشویی؟؟عه عه)
-چی میگی؟؟
ایجی:بیا از این بخور
-نه من دوست ندارم
ایجی یه قاشق به خوردم داد
-مزه ای اب مرداب میده
ایجی:وایستا یه یاد گاری واسه این رستوران بزارم
-میخوای چی کار کنی
ایجی گرفت گل های تو گلدون رو برداشت وظرف غذا رو توش خالی کرد وگلا رو گذاشت روش
ایجی:این کار
-تو همیشه این کارو انجام میدی خوب گلا پژمرده میشن بوگند میگیرن
ایجی:خخخ اره وقتی مادرم سوپ ماهی درست میکنه منو سایشا واوشین میریزیم تو گلدون بعد میگیم که غذامونو خوردیم
-پس واجب شد مادرتو ببینم
ایجی:بریم ، ؟؟
-بریم
ایجی حساب کرد رفتیم سوار ماشین شدیم ایجی ماشینو روشن کرد وحرکت کرد
-عِ این عینک دودیه چقدر خوشگله
ایجی:قابلتو نداره
-ههه
ایجی:واسه تولدت چی بخرم؟؟؟یه ماهه دیگست نه؟؟؟
-چم دونم
ایجی:همون عینکو بگیر کادو تولدت
-نموخام
ایجی:خوب چی بگیرم؟؟
-بی خیال اصلا ازت انتظاری ندارم
ایجی:وا مگه من چمه؟؟
-اخه تو بد سلیقه ای واسه کادو گرفتن یادته پارسال ....
ایجی:عِ حرف پارسالو نزن دیگه
-خخخخ خوبه قبول داری
ایجی:برات ماشین بگیرم
-پوف تو برام جوراب نخر ماشین پیش کش
ایجی:اینهــــــــــــی
-بی خیال منو بی زحمت برسون خونه که دیر شد
-به روی چِشم
منو رسوند خونه تا پا گذاشتم تیفانی بهم حمله کرد
-نکـــــــــــــــــــــــن بی خیال یادم رفت(اقا بی خیال)
تیفانی:حالا منو یادت میره ملعـــــــــــــــــون(ملعون؟؟؟؟؟؟؟)
-وا خودت چرا یادت رفت ولم کن کارو زندگی دارم
تیفانی ولم کرد شانس اوردم که زنده ام
مامی:شام نمیخوری؟؟؟
-نه خوردم سیرم
کونیمیتسو:با کی؟؟کجا؟؟؟
-بی خیال
شوسکه:حالت خوبه؟؟
-چرا امروز همه حال منو میپرسن؟؟
کونیمیتسو:چون ناخوشی
-بی خیال من میرم بخوابم
ددی:با کی رفتی امروز سالن؟؟(اوضاع خیته)
-ای بابا بی خیال!!
رفتم اتاقم اینا که ول کن من نیستن همین مونده ازم کارت پایان خدمتو سه جلد بخوان
پریدم رو تختم،وای احساس میکنم ایجی نصبت به من احساس داره،خوب اون پسره بی کله خیلی مغروره که ....
بی خیال چه خبر از موبایل نگاهی به موبایلم انداختم معمولا همیشه این موقع ها ایجی اس میده
-جیـــــــــــــــــــــــــــغ اره
صدا ازبیرون اتاق:کـــــــــــــــــــــــــــوفت جیغ نزن
پیام بی کله(اسم ایجی رو تو موبایلم بی کله سیو کردم):نفس نفسم نفستو خیلی میخواد اگه نفست نفسمو نخواد نفسم برای نفست بند میاد پس بیا نفستو با نفسم یکی کن که نفسم برای نفست نفس نفس میزنه(نفسم بند اومد) پیام من:خدا ازت نگزره نفسم بند اومد/پیام جدید ایجی:چه زیباست خلقت قلب ادمی به کلامی میشکند ،به لحنی میسوزد،بانگاهی جان میگیردوبا یادی میتپد.خدایی خیلی بی کاره اینا کی براش میفرسته حیرونم پیام من:اینا رو کی برات میفرسته کلک/؟پیام ایجی:دوست دختر نداشتم اس من:خدا برات نگه اش داره /ایجی:تو نصبت به من تعصب داری/؟اس من:تو چی فکر میکنی؟؟؟/اس ایجی:به نظر من تو عاشقمی دیونمی وقتی از کس دیگه حرف میزنم حرس میخوری/اس من:حالت خوبه؟؟چیه تَوَهُمی شدی /اس ایجی:دروغ/اس من:خخخ ارزو برجوانان عیب نیست/ای ایجی:من که از خدا فقط تو رومیخوام توهم که مثل کبوتر کور اصلا محبت های منو نمیبینی(چرا به من میگن کبوتر کور)اس من:کبوتر کور خودتی بی احساس هوس باز/اس ایجی:من یه بار برای همیشه بهت میگم آیا با من ازدواج میکنی؟/چی میگه ازدواج؟اونم پیامکی؟من؟با اون؟موبایلم رو خاموش کردم من نمیتونم بهش جواب بدم من نمیتونم درست حسابی تصمیم بگیرم من بهش بی علاقه نیستم اما مطمئنم اون منو میخواد به بازی بگیره چون هیچ وقت جدی نبوده وای خدا
ژاپن – دوروز بعد –{ایجی}
دوروزه از اینهیه وخانوادش خبری نیست اصلا معلوم نیست اینا کجا هستن!هرچی بهشون زنگ میزنم اصلا جوابی نمیدن به کونیمیتسو ،شوسکه،اینهیه،خواهرش،پدرش الان اومدم خونه شون هیچ خبری نیست چراغ های خونه شون خاموش هرچی هم زنگ میزنم کسی جواب نمیده یعنی چه خبره؟اینهیه کجاست؟
-ببخشید خانم شما میدونید خانواده ی فوجی کجاهستند؟
خانم:اونا دوروزه که از اینجا رفتن
-رفتن؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی چی؟
خانم:رفتن!
من نمیفهمم یعنی چی رفتن؟اگه سفر تفریحی باشه که حداقل یه خبری میداد بعد چرا به این سرعت؟چرا هیچکدومشون جواب موبایلا شون رو نمیدن؟
{اینهیه}
پدر دیروز صبح یه هو به ما گفت زود جمع کنیم باید بریم من نمیخواستم بیام منو به زور اوردن نمیدونم چش شده الان من حتی نمیدونم توکدوم کشور هستیم!با هواپیما ی شخصیش اومدیم حتی موبایلم نیست توخونه جا گذاشتمش هیچی از وسایلام رونیاوردم تنها چیزی که دارم اون گردنبدیه که ایجی به هم یادگاری داده بود من موخاد با دوستام حرف بزنم!داداشامم چیزی نمیدونن همش ساکتن یه گوشه نشستن تویه خونه ی بزرگ هستیم مادر وپدر مشکوک میزنن!
-پدر؟
پدر:بعله
-ما چرا اینجاییم؟اصلا اینجا کجاست؟انگار فرار کردیم؟اخه چرا؟
پدر:ساکت باش وحرف نزن!
داد زدم:چــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟؟؟؟
پدر هم نعره کشید:چون بدهی بالا اوردم!
-چی؟
پدر:مثل اینکه شریکم توزرد از اب دراومد وهرچی سرمایه مون بود وهمین طور پولای مردم رو دزدید وشبونه فرار کرد!حالا من موندم وهزاران نفر که بهشون بدهکارم تمام سهام شرکتم بفروشم نمیتونم این خسارت رو جبران کنم!ما از ملیون ها نفر ادم پول گرفتیم تا براشون مسکن بسازیم اون وقت اون سباستیَن همه چیز دو دزدید وحساب های شرکت رو خالی کرده!میفهمید؟؟؟؟؟؟
کونیمیتسو:چی میگید؟
شوسکه:یعنی ما فرار کردیم؟
تیفانی:این وحشت ناکه!
-زندگی اروم مون چی میشه؟باید دائم درحال فرار باشیم؟
پدر:نمیـــــــــــــــــدونم!
-من یه تلفن همراه میخوام!
پدر:همه ی موبایل هامون تو ژاپنه!
شوسکه:ماخارج ژاپن هستیم؟؟؟
پدر:اره اینجا نیویورک هستش!
-حالا چی کار کنیم؟من میخوام برگردم ژاپن!
پدر:باید منتظر باشیم تا کارادرست شه
کونیمیتسو:چه جوری بدهی تونو درست میکنید؟
پدر:من نمیتونم صافش کنم!اگه همه ی دارای هامو بفروشم تازه شاید بدهیم صاف شه بعد بدون سرمایه چطوری میخوایم زندگی کنیم؟
-نگران اون نباشید
پدر:وکیلم داره مضوع رو برسی میکنه اون سباستین جای دوری نرفته پلیس انترپل میگیرتش
شوسکه:اینترپل ماروهم میگیره!
پدر:ساکت شید!
-پس چی کار کنیم؟شما که مال مردم خور نبودید
پدر:همش به خاطر تویه!
-من؟
پدر:برو اینهیه اعصاب ندارم به خدا
با بغض گفتم:چی میگی؟
پدر:همش برای نجات تویه!
-نجات من؟؟؟؟؟؟
پدر:توکه!
-چـــــــــــی؟؟
پدر دستمو گرفت منو کشید به سمت اتاق
کونیمتسو:مگه ما غریبه هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟
شوسکه:واقعا که
پدر:خب نه اما........
-چی؟
پدر:خب راستش دو روز پیش ..........
...........
تمام دنیا رو سرم خراب شد وقتی حرفای پدر رو شنیدم!اخه من چه اشتباهی مرتکب شدم که این تاوانشه؟من چیکار کنم؟نجات جون ایجی؟یا در کنارش بودن؟
-خــــــــــــــــــدا؟
تمام روز رو تو اتاقم بودم همش گریه میکردم!من تصمیم گرفتم که...
{راوی}
ژاپن-دوسال بعد
دخترک تنها بعد از دوسال به کشورش بر میگرده به امید اینکه کسی که عاشقش بوده فراموشش نکرده باشه!اما امان از دست دنیای بی وفا!رفت خونه ی سابقشون!همش براش پر از خاطره بود تنها چیزی که از عشقش داشت یه عالمه خاطره بود!
{اینهیه}
نمیدونم ایجی منو هنوز به یاد داره یا نه؟
بغض تو گلوم بود داشتم میرفتم به سمت باشگاه میخواستم بدونم هنوز هم تنیس بازی میکنن یا نه؟الان ایجی من چه شکلیه؟خوب میخور؟خوب میخوابه؟لاغر شده؟چاق شده؟مدل موهاش رو تغیرداده؟از همه مهم تر منو فراموش کرده؟
-چی میگی؟اینهیه؟
تازه یادم اومد من باید با اون مثل غریبه ها باشم!اگه اون سیکانو تو زندگیم پیدا نمیشد الان کنار ایجی داشتم زندگی میکردم!همین جوری با خودم درگیر بودم که...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام عزیزم سال نو مبارک !من که میتسو ننوشتم!
پاسخ:چایدی
پاسخ:چم دونم
پاسخ:سلام عزیزم هر وقت که وقت کردم میزارم چشم به وبت میسرم
داداشام به ترتیب
ایتاچی
ماکو
ایجی
میزوگی
راستی من به جز تو دوتا زن داداش دیگه هم دارم
سروین(هم کلاسیمه.زن میزوگی)
یاسمین(خواهر سروینه.24 سالشه.زن ایتاچی)
شوهرمم واکی بایشیه
کوین دوست پسرمه
پاسخ:ایول
چه خبرا؟
خوبی؟
یه مدت نت نداشتم
پاسخ:سلام خواهر شوهر گلم خوش اومدی عزیزم
خوفی اینهیه جون؟؟
من دوسته تیفانی ام...خخخخ باهم وب بلاگفارو ساختیم اما من فعالیتمو ول کردم
عزیزم این داستانت عالیههههههه
پاسخ:خوشبختم خیلی خوش اومدی ممنون
اسمشم بود """عشقو نمیبازم"""
اون وب من بود توش رمان گذاشتم خب فک کنم 5 رمان بود اسماشم یادم نیست
توش عکسای منو اکایا منو بچمون اریکا
پاسخ:الانم هست؟
پاسخ:واقعا افرین
پاسخ:اهوم
کو گلوریا کو
پاسخ:اره خونده بودی دیگه!گلوریا پست جادوی عشق 25 البته فکر کنم
اسم منو گفتی الان مسخرم میکنن میگم ویش ویشو ویش ویشونه نهههه
پاسخ:گفتی اسمت ثریا است؟بد جنس ویشکا که قشنگتره
پاسخ:بازم فحش؟؟؟؟؟؟ قاضی داریم هماست اما نیستش
ای خدا باز اینا دهن منو باز کردن والا میگه مخفف اسممه مخفف اسمه تو گویه گوه
پاسخ:وای؟؟؟؟؟؟؟چی بی ادبانه؟؟؟؟؟؟فحش دادن مقوف حتا شما دوست عزیز خخخخخخخخ
پاسخ:مرسی
خو من چشام خاکستریه(زشتهههه؟؟؟9
موهامم »شکی
پاسخ:تو خوشگل خوشگلایی
پاسخ:پرده گوشم پاره شد دیگه چیزی نمیشنوم
پاسخ:چشم
با صدای خانو می نمیگم این خیلی خیلی قشنگه
پاسخ:عاشق شدی؟
من عاشقشم """زخــــــــــــــم"""
با صدای""""محمد علیزاده""""""= DD
پاسخ:ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:میزارم
پاسخ:اهان
نیستم؟؟؟؟؟
هستم؟؟؟؟؟
الو؟؟؟
بی ادبا
پاسخ:خوشگلی
نفسمو حفظ میکنم راستی این عکسمه اومد؟ میفرستم عکس خیلی شبیهمه کپمه من همین شکلیم
پاسخ:اهان
پاسخ:خخخخ
چی؟ یادم نمیاد
ب بود بی بود
بووووووووووووووود
منو نزن
پاسخ:یک کیلومتر بعد مینویسی؟
اکامه گیل"
قهرمانان تنیس"
عاشقان شیطانی"
اپ هاروریده"
مبصر کلاس ما پیشخدمته"
خادم سیاه"
شوالیه خوناشام"
اخرین اسرافیله"
نوراگامی"
ناروتو شیبودن"
چارلوت"
دورارارارا"
بوسه ایزدی"
کد گیاس"
عشق را این گونه.."(این خیلی قشنگه البته باید تو سایتای خارجی فعال باشی یه دخترو یه پسر دختره موهاش مشکی و چش سبز و اسمشم امولیه و پسره اسمش اویکا هست))
فراموشی"
کوروکو بسکتبال"
دردسر برادران"
دختر گرگی و شاهزاده ی سیاه"
نگهبان زیبای کریستال ماه"
ماجی لاو هزار درصد"
.............................
بابا ولم کن یادم نمیاد
پاسخ:اوه من یکی دوتا شونو دیدم فقط من چارلوت عاشقان شیطانی مبصر کلاس قهرمانان تنیس دیدم
پاسخ:خخخ
پاسخ:میرسی
پاسخ:نه باو ناراحت نباش
تو وب منم این طور چیزا بود ولی دوستم اوشین فداش قاضی بود قاضی اینجا کیه؟؟؟؟
پاسخ:وبت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟وب داری امولی؟؟؟؟؟؟؟؟؟اره؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:این اخر توهین بود خخخخخخخ نمیدونم تهدیدم کرده
((بهترین دوستم مرا از یاد برد سوختم خاکسترم را باد بر))
پاسخ:خخخخخخخخخخخ
هاها من از این انهی انتقام میگرم
پاسخ:خخخ اگه میتونی بگیر
اوووووووووووو
اکایا:ینی شازده خانم اگه معج.ون اینویی باشه زندت نمیزارم
-چی میگی؟اکایا؟
اکیا:این دختره پرووی پرو شده
پاسخ:اره دیگه خخخخخخخ
پاسخ:یه قرن دیگه
پاسخ:هاها مرسی
پاسخ:ممنون
ایییی تو انیمه خودش هم ازش بدم میاد
پاسخ:اره
هورااااااااا آفرین
پاسخ:ممنون
حرف نداشت.خیلی خیلی هیجانی و قشنگ بود.
پاسخ:ممنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونــــ.... اجی هایجین جونم
یوهههووووو آجی گلم منو تو رمانش اورده
چلاااااا به من نجفتی میری بولییییینگ؟خخخخ خیلی کلکی
وای اینیه ژووونمممم خیلی مشتاقم ادامشو بفهمم
مگه تو.....؟؟؟؟؟؟؟
واااایییی خووداااا دالم میمیرم
ووویی.....
عالییییییی بود...مییییسیییییی:-*
پاسخ:فدات شم مگه میشه ابجیمو یادم بره؟فدات مرسی
آخرینویرایش: