جادوی عشق 42
پنج شنبه 15 بهمن 1394
16:8{اینهیه}
دوسال بعد
همه چیز عالی بود زدگی منو اجی سرشار از عشق بود من مربی تمیم ملی تنیس نوجوانان ژاپن شده بودم ایجی هم به لطف پدرم مدیر عامل یه شرکت بود تو زدگی ما هیچ کم وکثری نبود فقط بچه نداشتیم اونم چون ایجی نگفته بود یه بار هم که حرف بچه زد مادرم بهش گفت جفتتون بچه اید بچه چه بدرتون میخوره؟من که از دردسرخوشم نمیاد اما بچه همشون مامان وددی شدن وای بچه های بچه ها خیلی جیگرن همین دیروز امولی و اکایا واماندا دختر کوچولوشون اومده بودن خوندمون اینقدر لپشو کشیدم که نگو اماندا کپی برابر اصل پدر ومادرشه چشاش سبزه موهاش مشکی پوستش برفی یه ریزه قد داره نگوووووووووووووو
از باشگاه اومدم خونه
-سلاااااااااااااااااااام
ایجی:چه قدر امروز دیر کردی!نگرانت شدم داشتم میومدم دنبالت!
-شرمنده موبایلم شارژ نداشت
ایجی:سلام عزیزم هوف
^_^
ایجی:چه خبر؟
-هیچی بچه های الان همشون خنگن ناسلامتی تو تیم ملی هستن اصلا تنیسشون خوب نیست مردم امروز
ایجی:بیا بشین رو مبل برم برات یه فنجون قهوه بیارم
-وا مگه من مردم تو بری قهوه بیاری؟
ایجی:برو
نشسم رومبل
-میگم تویوما(پسر ریوما)اینقدر با استعداده که نگو بچه دوساله یه جوری راکت دستش میگره انگار ده ساله تنیسوره هنوز رویا دوباره بارداره
ایجی اومد با سینیش
کنارم نشست
-مرسی عزیزم
فنجون رو گرفتم
یه هو...............
حالم بهم خورد فنجون رو رها کردم بدو کردم به سمت سرویس بهداشتی
{ایجی}
-چی شد؟
فنجون رو پرت کرد و فرار کرد
ترسیدم
منم دنبالش بدو کردم
اینهیه گلاب به روتون حالش بهم خورده بود
رفتم از پشت کمرش رو گرفتم با ترس بهش نگاه کردم
-عزیزم چی شده؟
ایهی:هههه
-بریم دکتر/
اینهی:هیچی نگو که الان بچه ات رو بالا میارم!
-چی؟
اینهی:خداکنه پسر باشه وبه باباش بره او.........................
گرفتم بعلش کردم
اینهی:فشارم نده بچه میوفته
-خیلی خوش حالم
-الان .......حالت خوبه؟بریم دکتر؟چیزی نمیخوای؟
اینهیه:وا؟هنوز حتی معلوم نیست این امولی اتیش پاره بهم گفت نشون از بارداری دارم
-خوب چه جوری معلوم میشه؟
اینهی:تست بارداری
-برم بگیرم؟
اینهی:خخخخخخ امان از دست تو
-برم؟
اینهی:نموخاد
-چرا؟
اینهی:حوصله ندارم او...............
-چی میگی اصلا حالت خوب نیست
دستشو کشیدم
اینهی:میخوای کجا بریم؟
-سنوگرافی
اینهی:بشین
داد زدم:چی کار کنم؟
اینهیه:بشین مگه تو حامله ای؟اقا من خوبم فردا میرم دکتر
-اینهی دستت
اینهیه:ااااااااااااااااااااخ
دستش سوخته بود
-حالا واجب شد بریم بیمارستان
اینهیه:یه خورده قهوه داغ ریخته چیزی نیست
-بیا بریم
از توی جعبه ی کمک های اولیه باند برداشتم دور دستش بستم
اینهی:چیزی نیست
دستشو کشیدم
{اینهیه}
-عه
ایجی منو به زود اورد بیمارستان
دستمو پانسمان کردن یه سنو گرافی هم دادم
حالا هم منتظر دکتر نشستیم تا بیاد
ایجی:امشب مهمونی بگیریم؟
-میکشمت
ایجی:از فردا سر کار نمیری!
-من که کار ندارم
ایجی:نمیخواد دیگه بری باشگاه
-پ کی بره؟
ایجی:دوستات رو بگو!
-مگه نوکر من؟
ایجی:مرخصی زایمان بگیر
-میکشمــــــــــــــــــــــــــــــــــت!اخه من تازه ........
دکتر اومد
دکتر:چه زوج پرسر و صدایی!
ایجی:چی شد؟
دکتر:مثبه
ایجی:جیــــــــــــــــــــــــــــغ
-عــــــــــــــــــــــــه
دکتر:لطفا اینهیه خانم بیان من باایشون کار دارم
رفتم تو اتاقش
دکتر:تو با این سن کمت چرا حامله شدی؟
-چی؟
دکتر:اخه تو رو چه به بچه داری؟تو اصلا چرا ازدواج کردی با این سن کمت؟
-من 18 سالمه
دکتر:به خاطر خودت میگم
.........
دکتر یه عالمه سرم غر زد بغض کردم
اومدم از اتاق بیرون ایجی بغلم کرد
ایجی:دیونتم
-.....
ایجی:چی شد؟
-بریم
ایجی:دکتر چیزی بهت گفت؟
-هیچی
رفتیم خونه
منشی دکتر بهم زنگ زد
-بعله
منشی:چیزی شده؟دکتر چیزی بهتون گفت؟
-چی؟
منشی:ناراحت نشید
-متوجه نمیشم
منشی:دکتر خودشون نابارور هستن گفتم شاید چیزی بهتون گفتن که شما ناراحت شده باشید
-ناباروره؟
منشی:بعله ایشون 15 ساله بچه دار نمیشن ویه خورده به زوج های جوان ..........
-اهان
منشی:موفق باشی ببخشید که مزاحمتون شدم
-ممنون
داشتم میترکیدم میخواستم برم مطب دکتره و خفش کنم
............
قسمت بعد 56 تا نظر
نظرات شما عزیزان:
حرررررررررف نداشتت
رمانت خعلییییییی جذاب شدهههههه
من دارم خالــــــــــہ میشم
یووووهوووووووو
من غش کردم یکی منو بگیره...هووووو.....
پاسخ:غش نکنی ها!اجی ممنون نه خاله تیفانی ممنون
عزیزممممممممممم
پاسخ:فدات
این چه اسمیه دیگههههه
فکر کنم خودت ساختی نه؟
اسمشم گفتم شوهه نه اونی که تو گفتی
پاسخ:شونسکه خودم نساختم تو انیمه ی چارلوت بود
پاسخ:مرسی
پاسخ:مرسی ماکاجی بعله فهمیدم راستی نمیخوای بدونی اسم بچه ات چیه؟
کیوسومی:ببخشید اقای جنچیرو
کیوسومی:شما مریض تشریف دارید
پاسخ:خخخخخخخخخخخخ
پاسخ:مرسی
خو عالی چی؟؟؟/
پاسخ:خخخخخخخ
پاسخ:شرمنده گریه نکن اجی
پاسخ:شرمنده اوشین
پاسخ:یهیهیهیهیه
پاسخ:خخخخخخخخ امروز اگه تونستم میزارم
پاسخ:مرسی
خداکنه پسمل باشه. ((((((((مامان اینهی ))))))
پاسخ:فدات اره منم پسل دوشت دالم
اسمشم شوهه
دختر نزاریااااااااا
اخه شو به شیوسکه نزدیکه واس همین
پاسخ:اره من واسه تو رو پسر در نظر گرفتم عکسشم پیدا کردم اسمشم شونسکه هستش این به شوسکه بیشتر میاد نــــــــــــه؟؟؟؟
پاسخ:خخخخخخخخخخخ
عالییییییییییی
پاسخ:سلام!دختر؟؟؟؟؟؟؟من پسل دوست دالم
منم دکترم تایید می کنم
اون وبه رو هم که خودت شاهدی رفتمنظرا رو که بچه ها پر کردند
پس
قسمت بعدددددددد
پاسخ:خخخخخخخخخ واقعا پر شد؟
جنچیر:جانم عزیزم
_اون پسره کیوسومی....
جنچیر:هااااااااااااااااان؟
کسی دست به اوشین نمیزنه
پاسخ:غیرتی هستش
پاسخ:وووووووووووویی
پاسخ:اوشین موخای بدونی اسم بچه ات چیه؟
پاسخ:باشه
پاسخ:میشید نگران نباش
پاسخ:یهیهیهی
بعــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــد
رووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووو
بـــــــــــــــــــــــــــ ـــزار
پاسخ:چشم
پاسخ:چشم
پاسخ:خخخخخخخخخ
پاسخ:مرسی دستت درد نکنه
پاسخ:ام نــــــــــــــــــــــــه
پاسخ:توجون بخواه کیه که نده؟اما تکمیل نظرات اجی
پاسخ:باید برید اون وب مدرسه
پاسخ:مرسی مرسی
پاسخ:افرین
پاسخ:مرسی
پاسخ:چرا؟اجی؟بابت چی؟
بشین سر جات
تو بچه داری
پاسخ:واقعا که!ناسلامتی....... اره بیخیال دکترهم فهمید منو ایجی بی عزضه هستیم هیهیهیهیهی
پاسخ:اوووووووووووووو چه مامان خوبی
پاسخ:بهم میان؟نه؟؟؟؟
پاسخ:وای نگو دکتر زد تو حس
نا سلامتی جیگر گوشمونه
پاسخ:چشم چشم گریه نکن مامان اماندا
پاسخ:خوب نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خودت یه اسم بگو؟
پاسخ:مرسی
عجب دکتری
پاسخ:سلام !از شانس منه دیگه
آخرینویرایش: